|
جمعه 12 مهر 1392برچسب:, :: 10:38 :: نويسنده : Nanaz
سلام راستش ميخواستم يچي بگم بتركيد چند روز پيشا رفته بودم دكتر...از داروخانه بغل دست دكتر يك عدد پستونك خريدم...
بابام اين وسط خيلي جالب بود برگشته جلو فروشنده ميگه نانازم اين دندوناتو خراب ميكنه هاااا ولي خوش بختانه برام خريد... من كم كم بايد برم خونه ي مامان بزرگم ولي بگما يا اونجا موزيك گوش ميدم يا خونشونو ميتركونم از بس بازي ميكنم
يا از بس مامان بزرگم ميخوابه منم چُرت ميزنم روزتون بيف استرانوگوفي ![]()
![]() |